اسمان ان شب کمی اشفته بود ماه غمگین بود و گویا خفته بود
سایه بود و خالی از مهتاب شب من اسیر غم در ان گرداب شب
دل ز نوش غم چو مستان گشته بود بغض من بشکست ان شب ناگهان
از صدای ساز بی وقت شبان
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۱ ساعت 18:11 توسط ساحل
|
” کجایی ” یه کلمه ی ساده نیست ! گاهی خیلی معنی داره ! کجایی یعنی چرا سراغم نمیای ؟! چی کار می کنی ؟! چرا پیشم نیستی ؟! کجایی به معنی فضولی کردن نیست ! به این معنیه که برام مهمی . . . دلم برات تنگ شده . . . به یادتم . . . نگرانتم . . . ! از کنار کلمات ساده نباید گذشت !